3فرزند اين خانواده از دانشجويان آگاه ميهن فديه رهائى خلق و ميهن گشته اند چهارمين شهيد اين خانواده مجيد پسر عموي آنها ميباشد.
از او به جز نامش هيچ اطلاعاتي در دست نيست.
اولين شهيد خانواده سيما
موسي پور دانشجوي سال دوم بيولوژي بود كه بعداز پيروزي انقلاب ضد سلطنتي عاشقانه
خود را وقف آرمان مجاهدين كرد او در شهريورسال 60 دستگير شد و پس از دوماه شكنجه و
زندان به جرم هواداري از مجاهدين در 23آبان سال60 تيرباران شده بود. خانواده اش
بطور ناگهاني خبر شهادتش را از راديو شنيدند.
دو پسر ديگر اين خانواده هر دو درمرداد سال 67 خود را فداي آزادي ميهن ميكنند
فرهاد كوچكترين فرزند اين خانواده فعاليت سياسي خود را از سال 56 با راه اندازي نمايشگاههای عکس و فيلم در دانشگاهها و مدارس عليه ديكتاتوري شاه شروع كرده بود او پس از انقلاب ضدسلطنتی در ارتباط با سازمان مجاهدين فعاليتش را ادامه داد تا اينكه درسال59دستگير شد بعد از7سال اسارت در سال66 آزاد و بلافاصله خود را به ارتش آزاديبخش ميرساند و نهايتاً در عمليات كبير فروغ جاودان به شهادت ميرسد.
بهمن موسي پور دانشجوي ترم آخر سال پنجم پزشكي دانشگاه تهران بود كه در سال59 كه به عنوان پزشكيار در جبهه جنگ مستقر بود كه توسط پاسداران جاني دستگيرشده و دوسال تمام را در زندان اهواز در انفرادي گذراند، آنهم درزمانيكه شهر هرلحظه در زيربمباران هواپيماهاي عراقي بود او 8سال زندان وشكنجه را تحمل كرد اما دست از آرمان مجاهدين و آزادي بر نداشت.تا به آخر ايستاد و در مرداد 67سربدار شد. ساك پلاستيكي بهمن كه توسط شكنجه گران تحويل خانواده اش داده ميشود خبر شهادت آخرين فرزندشان را با خود آورده بود خواهرش كه اين خبر را شنيده و لباسش را ديده بود بيهوش نقش زمين شده بود. تنها دارائي بهمن دراين دنياعبارت است از:عينك، پيراهن، شلوار و يك حوله او چه سبكبار پر كشيده بود.
او كه بجاي حرفه پزشكي و بهترين زندگي،فقط به آزادي و رهايي مردم ميانديشيد وبا تمام قامت، سر بلند و سربدار خود را فداي آرمان آزادي كرده بود همچون ديگر اعضاي خانواده اش
پاسخحذفياد ياران و سرداران رزم ورهائى در مقابل هيبت كاذب جلاد ،درقلبهاىهر ايراني جاويد وخجسته باد
#ايران۶۷#جنبش_دادخواهی #تابستان۶۷ #خاوران #حقیقت۶۷