آقای رضا شمیرانی زندانی سیاسی سابق است که خاطرات زندان خود را درج کرده استدر متن پایانی
خاطراتش در اولین قسمت می نویسد:
اگر چه همواره به خاطر پرت افتادن و دوری از دوستانم در سفر به جاودانگي زجر کشیده و خود را سرزنش کرده و بنا به گذشته یی که داشتم جايگاه واقعي خودم را، مانند بسياري ديگر از همبندان سابقم، در صفوف ارتش آزاديبخش و مجاهدان اشرفي مي دانم امّا حداقل ما بازماندگان می توانیم فریاد رفتگان و ندای مظلومیتشان باشیم. به هرحال، از آنجایی که آنها صاحب دارند، نمی توانیم این عزیزان را از آن خودمان بدانیم و صاحبشان باشیم.
یادمان نرود که این شهدا به چه دلیل و در هواداری از چه گروه و فردی به زندان رفتند و در دفاع از چه کسی مقاومت کردند و در لحظۀ اعدام هوادار چه کسی بودند. برای همۀ ما روشن است اگر این افراد به سازمان مجاهدین و رهبری آن پشت کرده بودند، در ردۀ توّابین قرار می گرفتند و از زندان آزاد می شدند.
نوشته هایم تحت عنوان «خاطرات زندان»، بازگوکننده آن چیزی است که برخود من واقع شده یا شاهد آن بوده ام. بالطبع با گذشت زمان مطالب بسیاری فراموشم شده و در ذکر بعضی مسائل دچار اشتباه هستم. از تمامی همبندی هایم، به خصوص برادران مجاهد اشرفي، كه در ليبرتي و آلبانی هستند و در خاطرات من شریک می باشند، استدعا دارم در رفع نواقص، کمبودها یا اشتباهات مرا یاری نمایند تا بتوان گزارش کاملتری جهت افشای ماهیّت رژیم ضدبشری آخوندی ارائه داد.
تا بحال این خاطرات در شش قسمت است که لینک آن را جهت مطالعه میگذارم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر