۱۳۹۴ مرداد ۶, سه‌شنبه

ایران-قتل عام 67-به یاد مجاهد شهید فروزان عبدی


فروزان عبدي قهرماني از ميان ورزشكاران آزادة ايران زمين كه افتخاراتش در ميدانهاي ورزشي را با جانبازي و 
قهرماني در ميدان رزم با دژخميان خميني در زندان و شكنجه گاه و سپس در ميدان اعدام به كمال رساند

ایران-عکسهای مجاهد شهید فروزان عبدی
ایران-عکس  مجاهد شهید فروزان عبدی
 اودانشجوي رشته تربيت بدني و عضو تيم ملي واليبال بود كه بعد از پيروزي انقلاب ضدسلطنتي به جمع هواداران
سازمان مجاهدين پيوست او سال60دستگيرشد مدت 7سال زندان او يا در زير شكنجه يا درسلولهاي انفرادي و بندهاي تبعيدي سپري شد.
مرزبندي قاطع او با مزدوران و خائنان و ازطرفي روحيه انقلابي و شاد و پرمحبتش به بچه ها زبانزد هم بندانش بود.
به گفته هم بندانش حتي سلامش هم سرشار ازمحبت به بچه‌ها بود. ورزشكاري توانا و نقاشي چيره دست كه همواره مي كوشيد تا از تمام توان و امكانش براي بالا بردن روحية مقاومت و تلاش و تحرك در محيط زندان استفاده كند. 
به همين دليل هم بود كه دژخيمان تاب تحمل او را نداشتند يكبار فروزان را به‌خاطر مقاومتهايش دراواخر سال61 در يك دستشويي جا دادند. آن‌جا آن قدر كثيف بود كه او و ساير زندانيان مقاوم تبيهي همه‌ دچار بيماري پوستي شدند.
تا اواخرسال63 فروزان در سلولهاي انفرادي گوهردشت بود وقتي فروزان را به بند برگرداندند هيچ فرقي با روز اولش نداشت. هم‌چنان با روحيه، هم‌چنان با نشاط و هم‌چنان با عشقي بيكران به بچه‌ها يكباردژخيمان به داخل بند ريختند و همة را به صورت جمعي كتك زدند، فروزان با تندي و پرخاش درمقابلشان ايستاد و كوتاه نيامد. فروزان هميشه در زندان ميگفت «مگر اين پدرسوخته ها چه كاري از دستشان برميآيد كه نكرده اند؟ اصلاً درنهايت با ما چكار خواهند كرد. پس ما چرا بايد دربرابرشان كوتاه بياييم؟» 
سال63 رژيم ضدبشري سياست جديدي در زندانها، براي شكنجة هرچه بيشتر و به تسليم واداشتن زندانيان مقاوم در پيش گرفت. از يكطرف اعدام و شكنجه را برروي زندانيان قهرمان مجاهد افزايش ميدادند و ازسوي ديگر با يكسري تسهيلات مثل هواخوري تلاش ميكردند تا مقاصد پليدشان را در زندانها پيش ببرند. اما قهرمانان در زنجير اين سياست دشمن پليد را به وسيله يي عليه خودش تبديل كردند و با تشكيل تيمهاي ورزشي و دست زدن به فعاليتهاي جمعي روحية مقاومت را هرچه بيشتر در زندانها بالا بردند در اين ميان فروزان قهرمان نقش به سزايي داشت به محض اين‌كه اجازهٌ هواخوري به ما دادند، اولين كار فروزان به راه انداختن تيمهاي ورزشي بود.
هنگامي كه در زندان خبر انقلاب ايدئولوژيك را شنيديم، فروزان به صراحت ميگفت كه همة ما بايد در اينجا انقلاب كنيم. فروزان دوره محكوميت 5ساله اش تمام شده بود اما به دليل كوتاه نيامدنش دربرابر رژيم و اين كه حاضر نشد هيچ تعهدي به رژيم بدهد، آزاد نشد در قتل عام سال67 جزو اولين دسته از زنان مجاهدي بود كه به دادگاه رفت. 
وقتي مي‌خواستند او را ببرند در اتاقهاي دربستهٌ پائين آموزشگاه بود. به شوخي به بچه‌ها گفت: «بابا از دستمان خسته شده‌اند مي‌خواهند آزادمان كنند». آن قدر آرام اين حرف را زد كه يكي از بچه‌ها به او گفت: «مطمئني؟». و فروزان باز هم گفت: «آره، مطمئنم». او را بردند و ديگر خبري از او نشد. بعدها بچه‌ها به يكي از سلولهايي رفتند كه فروزان آخرين روزهاي زندگيش را در آن جا سپري كرده بود.روي ديوار سلول نوشته بود: «خدايا فروزانم كن تا چون عبدي در راه تو بميرم». 
دژخيمان او را در 10 شهريور 67 به همراه تعداد ديگري از مجاهدان به شهادت رساندند. بعدها خانواده وي مزار او را كه در قطعه 99 بهشت زهرا رديف 222 شماره 18 مخفيانه به خاك سپرده شده بود يافته و به زيارت او شتافتند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر