مزار شماری از شهیدان قتل عام 67 در خاوران
گرمیداشت خاطره شهیدان قتل عام بر مزارشان در خاوران
بهدنبال بهگل نشستن کشی جنگ ضدمیهنی و سرکشیدن جام زهر آتشبس و رعشه سرنگونی، خمینی خونآشام یکی از فجیعترین جنایات ضدبشری در تاریخ معاصر را، با قتلعام هزاران زندانی سیاسی رقم زد.هدف اصلی، کشتار و از بین بردن کلیه زندانیان مجاهد و مبارزی بود که طی سالیان با مقاومت قهرمانانه خود و تحمل سرفرازانه تمامی سختیها و شکنجههای قرونوسطایی دژخیمان، برگ زرینی از مقاومت و فداکاری را در تاریخ معاصر میهنمان رقم زده بودند
در آن روزهای سیاه، «هیأت مرگ» خمینی مرکب از سرسپردهترین عناصر وزارت اطلاعات، دادستانی، قوه بهاصطلاح قضاییه و سرکردگان زندانها با تمهیدات و تدابیر شدید امنیتی، اجرای طرحی را که از سالها پیش مدنظر داشته و از زمستان سال 66 تدارکش را در اغلب زندانهای سراسر کشور دیده بودند، بهطور متمرکز آغاز کردند.
برای مطالعه جزییات اینجا کلیک کنید
گزارشی کامل و سندی تاریخی همراه با اطلاعاتی در مورد
اعضای کمسیون مرگ-
شیوه های کشتار-
اطلاعاتی کلی در مورد شهیدان مجاهد خلق-
برای مطالعه جزییات اینجا کلیک کنید
گزارش
عاملین جنایت قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷
برای آشنایی با اعضای کمیته مرگ اینجا کلیک کنید
گزارش
اعتراف تکاندهنده یکی از مقامات سابق وزارت اطلاعات
سی وسه هزار و ۷۰۰نفر اعدام و در گورهای جمعی دفن شدند
اعترافات رضا ملک معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات آخوندها در دوران آخوند فلاحیان
برای مطالعه جزییات اینجا کلیک کنید
سنابرق زاهدي: اعتراف يكي از مشاوران سابق خامنه اي
اعتراف يكي از مشاوران سابق خامنه اي: در جريان قتل عام سال 1367 سي وسه هزار زنداني سياسي اعدام شدند
محمد نوري زاد يك هنرمند و نويسنده مستندساز و كارگردان وابسته به رژيم بوده كه تا قيام سال 1388 با تمام قوا به نفع خامنه اي فعاليت ميكرده و ضمن نوشتن مقالات در كيهان شريعتمداري، حدود بيست فيلم و سريال تلويزيوني براي رژيم ساخته و كارگرداني كرده است. اما بعد از سركوب قيام علم مخالفت با خامنه اي را، البته باز هم در چارچوب نظام، بلند كرده است. وي نامه هاي متعدد به خامنه اي نوشته و در آنها به سركوب و زندان و شكنجه و قلع و قمع مردم اعتراض كرده است. در يكي ازنوشته هاي خود تا آنجا پيش رفته كه در نامه به خامنه اي نوشته است:
«جامعه در آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن فقط ناشی از ضرب و زور اسلحه»
اوبخاطر نوشتن نامه هايش دستگير وزنداني شده است. در زندان نيز به نوشته خودش «دادستان تهران به او پیشنهاد دادهاست درخواست عفوی را خطاب به آیتالله خامنهای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کردهاست».
«جامعه در آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن فقط ناشی از ضرب و زور اسلحه»
اوبخاطر نوشتن نامه هايش دستگير وزنداني شده است. در زندان نيز به نوشته خودش «دادستان تهران به او پیشنهاد دادهاست درخواست عفوی را خطاب به آیتالله خامنهای، بنویسد، ولی او این درخواست را رد کردهاست».
محمد نوري زاد كه در واقع يكي از مشاوران سابق فرهنگي وسياسي خامنه اي بوده و ارتباطات گسترده با مقامات بالاي رژيم وبطور خاص با بيت خامنه اي داشته است روز 24 فروردين امسال در مقاله اي با عنوان «آنهايند كه ضرر ميكنند» در سايت خود پس از اشاره به بيستمين سالگرد قتل عام رواندا اينطور نوشت:
« در کشور ما نیز از یک چنین کشتارهایی می شود سراغ گرفت. کشتارهایی که به ضرب سکوتی متعمدانه و خط قرمزهای حکومتی، هرگز به آمارهای رسمیِ داخلی و جهانی راه نیافته اند. حاکمیت در ایرانِ ما نیز یک اقلیتِ حتمی است که بر اکثریتی اسیر حکم می راند....در اینجا نیز دو سه ماهه، سی و سه هزار دختر و پسر و زن و مرد زندانی را زدند و کشتند و جنازه هایشان را با کمپرسی به خاوران و بیابان های بی نشان بردند و یکجا دفن شان کردند و دست بر دست ساییدند که: ما نیز با مخالفین خود آن کردیم که علی با خوارج نهروان کرد.»
قتل عام بيش از سي هزارتن از زندانيان سياسي پس از زهر خوردن خميني در تابستان 1367 و پايان جنگ ايران و عراق حقيقتي بود كه مقاومت ايران بر اساس مدارك خدشه ناپذير و دلايل متقن اعلام واثبات كرده بود. اعلام اين واقعيت مبتني بود بر پايه جمع آوري هزاران گزارش و سند وبررسي دقيق جزيي ترين آمار و ارقام زندانيان قبل و بعد از قتل عام و تعداد زندانيان آزاد شده؛ و به اين ترتيب بود كه مقاومت ايران آنهم پس ازاينكه مدت زيادي از كشتار بزرگ گذشته بود، تعداد قتل عام شدگان در سال 1367 را سي هزارتن اعلام كرده بود.
همه ميدانند با توجه به اينكه اين جنايت عظيم در سريت مطلق صورت گرفت مراجع بين المللي نيز اين امكان را پيدا نكردند كه به ابعاد واقعي اين جنايت پي ببرند بخصوص كه در بسياري از زندانها حتي يك نفر زنده نماند كه راوي فاجعه باشد.
اما با گذشت زمان بسياري از صاحب نظران بيطرف و شاهدان وشخصيتهاي سياسي به تدريج به اين حقيقت رسيدند و بر درستي آن شهادت دادند و حال افرادي هم كه از درون رژيم آمده اند بر ابعاد اين جنايت گواهي ميدهند. قبل از نوري زاد هم رضا ملك يكي از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، كه بخاطر علني كردن بخشي از زواياي قتلهاي زنجيره اي سالها در زندان اوين به سر ميبرد، در سال 2008 مخفيانه يك كليپ تصويري خطاب به دبيركل سازمان ملل بانكي مون بخارج فرستاد. او كه در اين كليپ بخشهايي از جنايات رژيم ولايت فقيه، بخصوص در زندانها، را بازگو كرده بود در رابطه قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367 چنين گفته بود:
« جنايت اين رژيم به حدي است که در طي چند شب در سال 67 بيش از 33700 (سي و سه هزار و هفتصد نفر) زندانيان داراي حکم، پنج سال، دوسال، يکسال حکم داشتند اعدام و در گورهاي دسته جمعي توسط کانتينرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند. و در مقابل اين رژيم سفاک و ملايان فريبکار و جنايت پيشه بسيار مظلومانه به خاک سپرده شدند. اين است ثمره حکومت ولايت مطلقه فقيه. همه چيز انسان را به کام مرگ و آتش کشيده است. مال، ناموس، جان، همه را ولايت فقيه خودش را صاحب اختيار ميداند و...»
اكنون محمد نوري زاد نيز تقريبا همان ارقام را مورد تأييد قرار ميدهد.
نكته قابل توجه اين است كه محمد نوري زاد كسي است كه به قول خودش در بخش فرهنگي دفاع مقدس براي رژيم كار ميكرده ودر وفاداري ووابستگي وپيوستگي او به هسته سخت حاكميت، يعني بيت خامنه اي، ترديدي وجود نداشته است. او در زمان رياست جمهوري خاتمي فعاليتهاي زيادي عليه جناح خاتمي داشته و به دفاع از خامنه اي و جناح ولايت فقيه پرداخته است.
چنين كسي امروز به صحنه آمده، وپس از طي كردن مراحل مختلف نامه نگاري به خود خامنه اي وزنداني شدن و كتك خوردن و... به اين نقطه رسيده است كه مرز سرخ رژيم آخوندي را نقض كند وآمار قتل عام زندانيان در سال 1367 را اعلام نمايد.
متأسفانه طي اين ساليان بسياري از دست اندركاران صاحب منفعت با هدف كاستن از ابعاد قربانيان مجاهدين تلاش ميكردند ابعاد جنايت خميني وخامنه اي و رفسنجاني و همه آخوندهاي حاكم و پاسداران جنايتكار را در آن قتل عام بزرگ كم كنند و بسيار كمتر ازواقعيت جلوه دهند. آنها تلاش بيهوده كرده اند كه به زشت ترين شيوه دستان خونين جنايتكاران را بشويند.
اكنون بايستي همه كساني كه آگاهانه يا نا آگاهانه دستان خونين رژيم جهل وجنايت آخوندي را مي شويند و تعداد اعدامهاي سياسي بطور عام وقتل عام شدگان در سال 1367 را بطور خاص چندين بار كمتر از واقعيت جلوه بدهند، اگر اندكي صداقت دارند و از شرف ملي ومردمي آنها چيزي باقيمانده است، با صداي رسا از پيشگاه اين شهيدان مظلوم خلق واز پيشگاه تاريخ وخلق اسير ايران پوزش بخواهند.
در غير اينصورت سنت خدا، حكم تاريخ و قانون تكامل قضاوت خود را در مورد همشأني و هم مرامي آنها با خامنه اي و رفسنجاني و محتشمي و ساير جانيان و قاتلان مردم ايران خواهد كرد.
به نظر مي آيد كه ديگر شكي در روان پريشي سياسي و ايدئولوژيك اين همدستان قاتلان باقي نمانده است.
بي ترديد جنايت كلاغي كه پس از جنايت قتل هابيل به پرواز درآمد تا شيوه پوشاندن آن جنايت را به قاتل بياموزد كمتر از خود قاتل نيست. اين اسطوره تاريخي بيان روشن همدست بودن قاتل وتوجيه كننده آن است.
« در کشور ما نیز از یک چنین کشتارهایی می شود سراغ گرفت. کشتارهایی که به ضرب سکوتی متعمدانه و خط قرمزهای حکومتی، هرگز به آمارهای رسمیِ داخلی و جهانی راه نیافته اند. حاکمیت در ایرانِ ما نیز یک اقلیتِ حتمی است که بر اکثریتی اسیر حکم می راند....در اینجا نیز دو سه ماهه، سی و سه هزار دختر و پسر و زن و مرد زندانی را زدند و کشتند و جنازه هایشان را با کمپرسی به خاوران و بیابان های بی نشان بردند و یکجا دفن شان کردند و دست بر دست ساییدند که: ما نیز با مخالفین خود آن کردیم که علی با خوارج نهروان کرد.»
قتل عام بيش از سي هزارتن از زندانيان سياسي پس از زهر خوردن خميني در تابستان 1367 و پايان جنگ ايران و عراق حقيقتي بود كه مقاومت ايران بر اساس مدارك خدشه ناپذير و دلايل متقن اعلام واثبات كرده بود. اعلام اين واقعيت مبتني بود بر پايه جمع آوري هزاران گزارش و سند وبررسي دقيق جزيي ترين آمار و ارقام زندانيان قبل و بعد از قتل عام و تعداد زندانيان آزاد شده؛ و به اين ترتيب بود كه مقاومت ايران آنهم پس ازاينكه مدت زيادي از كشتار بزرگ گذشته بود، تعداد قتل عام شدگان در سال 1367 را سي هزارتن اعلام كرده بود.
همه ميدانند با توجه به اينكه اين جنايت عظيم در سريت مطلق صورت گرفت مراجع بين المللي نيز اين امكان را پيدا نكردند كه به ابعاد واقعي اين جنايت پي ببرند بخصوص كه در بسياري از زندانها حتي يك نفر زنده نماند كه راوي فاجعه باشد.
اما با گذشت زمان بسياري از صاحب نظران بيطرف و شاهدان وشخصيتهاي سياسي به تدريج به اين حقيقت رسيدند و بر درستي آن شهادت دادند و حال افرادي هم كه از درون رژيم آمده اند بر ابعاد اين جنايت گواهي ميدهند. قبل از نوري زاد هم رضا ملك يكي از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، كه بخاطر علني كردن بخشي از زواياي قتلهاي زنجيره اي سالها در زندان اوين به سر ميبرد، در سال 2008 مخفيانه يك كليپ تصويري خطاب به دبيركل سازمان ملل بانكي مون بخارج فرستاد. او كه در اين كليپ بخشهايي از جنايات رژيم ولايت فقيه، بخصوص در زندانها، را بازگو كرده بود در رابطه قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367 چنين گفته بود:
« جنايت اين رژيم به حدي است که در طي چند شب در سال 67 بيش از 33700 (سي و سه هزار و هفتصد نفر) زندانيان داراي حکم، پنج سال، دوسال، يکسال حکم داشتند اعدام و در گورهاي دسته جمعي توسط کانتينرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند. و در مقابل اين رژيم سفاک و ملايان فريبکار و جنايت پيشه بسيار مظلومانه به خاک سپرده شدند. اين است ثمره حکومت ولايت مطلقه فقيه. همه چيز انسان را به کام مرگ و آتش کشيده است. مال، ناموس، جان، همه را ولايت فقيه خودش را صاحب اختيار ميداند و...»
اكنون محمد نوري زاد نيز تقريبا همان ارقام را مورد تأييد قرار ميدهد.
نكته قابل توجه اين است كه محمد نوري زاد كسي است كه به قول خودش در بخش فرهنگي دفاع مقدس براي رژيم كار ميكرده ودر وفاداري ووابستگي وپيوستگي او به هسته سخت حاكميت، يعني بيت خامنه اي، ترديدي وجود نداشته است. او در زمان رياست جمهوري خاتمي فعاليتهاي زيادي عليه جناح خاتمي داشته و به دفاع از خامنه اي و جناح ولايت فقيه پرداخته است.
چنين كسي امروز به صحنه آمده، وپس از طي كردن مراحل مختلف نامه نگاري به خود خامنه اي وزنداني شدن و كتك خوردن و... به اين نقطه رسيده است كه مرز سرخ رژيم آخوندي را نقض كند وآمار قتل عام زندانيان در سال 1367 را اعلام نمايد.
متأسفانه طي اين ساليان بسياري از دست اندركاران صاحب منفعت با هدف كاستن از ابعاد قربانيان مجاهدين تلاش ميكردند ابعاد جنايت خميني وخامنه اي و رفسنجاني و همه آخوندهاي حاكم و پاسداران جنايتكار را در آن قتل عام بزرگ كم كنند و بسيار كمتر ازواقعيت جلوه دهند. آنها تلاش بيهوده كرده اند كه به زشت ترين شيوه دستان خونين جنايتكاران را بشويند.
اكنون بايستي همه كساني كه آگاهانه يا نا آگاهانه دستان خونين رژيم جهل وجنايت آخوندي را مي شويند و تعداد اعدامهاي سياسي بطور عام وقتل عام شدگان در سال 1367 را بطور خاص چندين بار كمتر از واقعيت جلوه بدهند، اگر اندكي صداقت دارند و از شرف ملي ومردمي آنها چيزي باقيمانده است، با صداي رسا از پيشگاه اين شهيدان مظلوم خلق واز پيشگاه تاريخ وخلق اسير ايران پوزش بخواهند.
در غير اينصورت سنت خدا، حكم تاريخ و قانون تكامل قضاوت خود را در مورد همشأني و هم مرامي آنها با خامنه اي و رفسنجاني و محتشمي و ساير جانيان و قاتلان مردم ايران خواهد كرد.
به نظر مي آيد كه ديگر شكي در روان پريشي سياسي و ايدئولوژيك اين همدستان قاتلان باقي نمانده است.
بي ترديد جنايت كلاغي كه پس از جنايت قتل هابيل به پرواز درآمد تا شيوه پوشاندن آن جنايت را به قاتل بياموزد كمتر از خود قاتل نيست. اين اسطوره تاريخي بيان روشن همدست بودن قاتل وتوجيه كننده آن است.
از سوي ديگر اكنون با تأييد بيش از پيش ابعاد جنايت بزرگ سال 1367 بايستي كليه نيروها وشخصيتهاي مردمي تلاش خود را بر روي كشاندن عاملان اين جنايات، كه كسي جز كليه سران رژيم جنايت حاكم بر ايران نيست، به دادگاههاي جنايي بين المللي متمركز كنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر