۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه

ايران-يادواره مجاهد شهيد مسعود دالوند

ايران-يادواره مجاهد شهيد مسعود دالوند
ايران-يادواره مجاهد شهيد مسعود دالوند

در سحرگاه خونين چهارشنبه سوم آبان 1368 مسعود در سن 28 سالگي و پس تحمل شديدترين و وحشيانه ترين شكنجه ها، در زندان اوين (در فاصله پاييز 67 تا 3 آبان 68) سربدار شد و به ياران شهيدش در قتل عام هولناك 67 پيوست.

او در ملاقاتي كوتاه قبل از اعدام، پرده از جنايت عظيم و قتل عام رشيدترين و بهترين فرزندان مجاهد و مبارز اين خلق برداشت و تنها كلامي كه گفت اين بود:
ابعاد كشتار آنقدر عظيم است كه كلمات قادر به بيان آن نيست...

از مسعود قهرمان يك  وصيتنامه كوتاه بجاي مانده است كه نوشته بود:
 ضمن طلب استغفار از خدا بخاطر نكرده هايش (اين رسم مجاهدين است كه در اوج فدا و ايثار باز هم فقط نكرده خود را مي بينند)
از زندگي ام راضي هستم و كارهايم همه در راه خدا و خلق بود و سپس عشق خود به خلق و اميدش به پيروزي را با اين جمله كه شاد باشيد و عزاداري نكنيد، نشان داده بود و در پايان هم قسمتي از آيه ... و اليه ترجعون... به سوي او بازمي گردم را نوشته و تمام اموالش كه فقط كتاب هاي او بود را به مادرش داده بود.
باهمين چند كلمه او بر رسم وفاداري و مجاهدت تا پاي جان پاي فشرد معناي اين وصيت نامه را بيشتر از همه  دژخيم فهميده بود كه نه قتل عام وكشتار بي نظير تاريخي نه شكنجه و زندان و دسته دسته اعدام در عزم مجاهد خللي ايجاد نميكند اين بود كه كف بر دهان اعلام كردند كه  او يك محارب و منافق سر موضع است
 و به خانواده اش گفته بودند كه او به سزاي اعمالش رسيد و شما حق نداريد هيچگونه مراسمي بگيريد در غير اينصورت همه شما دستگير مي شويد و سرنوشت او در انتظار شما است.

دژخيمان هيچگاه مزار او را به خانواده اش نشان ندادند.

در همين جا يادي ميكنيم از مادر مجاهد مسعود
لينك متن زندگي نامه مادر مجاهد معصومه كوشكي