۱۳۹۶ مرداد ۱۱, چهارشنبه

ایران-مجموعه ای از برنامه های سیمای آزادی درباره قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ از زبان شاهدان




كسي مي خواست منُ انكار كنه
كسي مي خواست منُ مردار كنه
من به او گفتم نه
بحث بودن يا نبودن پيش روي من بود
قيمتِ سرخ هويت يك كلام رفتن بود
كسي مي خواست منُ انكار كنه
كسي مي خواست منُ مردار كنه
من به او گفتم نه
من نموندم در مرگ، زندگي بودم من
پيش منكر وجودم، سر نمي سودم من
مرگ رو مث يه شمشير، من گرفتم توي دست
ديدم از بالاي دار ايمانم پشت دشمنُ شكست
كسي مي خواست منُ انكار كنه
كسي مي خواست منُ مردار كنه
من به او گفتم نه
سي هزار بار
سي هزار بار
من به او گفتم نه 
گفتم نه 
*******
بر روي شعري از زبان شهداي آن قتل عام
نوشته ي شاعر اشرفي محمد قرايي
كاري از گروه شباهنگ 
**********
ما قافله‌ی ستارگانيم, آری
ما وارث خون خاورانيم, آری
چون مسلك ما: مرگ بر استبداد است
در انجمن محاربانيم, آری
۹تن از اعضای خانوادهٔ مجاهد‌نیا از ستارگان تابناک کهشکان جاودانه فروغهای آزدای هستند. در این برنامه علیرضا مجاهد‌نیا از صفدر آزاد‌مهر پسر عمویش می‌گوید که در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ اعدام شد. پرویز، زهره و خسرو مجاهدنیا، همچنین نسرین کاکایی، عبدالرضا رجبی و فائزهٔ رجبی از شهدای دیگر این خانواده مجاهد پرور هستند.

 اردشیر نیک طالعان از برادران شهیدش خسرو، پرویز و حمید نیک طالعان می گوید

یزن پیرنیا از برادرش هوشنگ پیرنیا می گوید که در جریان قتل عام زندانیاسی سیاسی در تابستان۶۷ به شهادت رسید.
بیژن همچنین از ۵ عضو دیگر خانواده‌اش یعنی پدرش، خواهرش آفت پیرنیا و برادر دیگرش هومن پیرنیا می گوید که همگی در راه آزادی مردم ایران جان خود را فدا کردند. شهناز نوری و حمیدرضا خسروفر دو جاودانه فروغ دیگر از خانواده پیرنیا هستند

برنامه سپیده بر دار:
 وقتي طناب دار را به‌گردنش انداختند
نامي را از او شنيدند.
سپیده بر دار
نامي كه پيش از آن
چند‌هزار‌بار به‌دار آويخته بودندش.



سپیده بر دار قسمت پنجم

شعر آخر بازی از احمد شاملو برای قتل عام۶۷


شعر خاطره از ع نسیم

از لبای ابرای سرخ و کبود
شنیدم یکی بود و یکی نبود
همراه قصه شدم، هی دویدم
آخرش به ‌خاطره‌ها رسیدم
توی بارون چکیدم با خاطره
رسیدم به دوتّـا خاتـون دوباره
یکیشون از سر «دار» پرید و رفت
یکیشون تـو خاطره چکید و رفت...


می‌پرّن از سر کوه توی چشام
خاطره می‌شن می‌ریزن پیش پام
می‌دون رو جاده خط کتاب
دایره تـو دایره رو موج آب واسه موج یاد عاشق، خاطره
می‌کنه دستاشو قایق، خاطره
صدوبیست هزارتا قمری لب بوم
اسم به اسم با خاطره‌ها روبه‌روم...


ماه و خورشید سوار اسب کهر
شنبه‌ها تا جمعه‌ها خون سحر
شب به شب ستاره‌ها شمردن و
خاطره به قصه‌ها سپردن و
خوردن نون و نمک با خاطره
ابرای ترک ترک با خاطره
می‌تونم زمستونو بهار کنم
پاییز خاطره رو چه کار کنم؟

خاطره‌ها صف کشیدن دوباره
منو پیدا می‌کنن تـو خاطره
هی می‌خوام از نگاشون فرار کنم
خودمو تـو خاطره چه کار کنم؟
شب که شد، آسمونو ور می‌دارم
جای اون خاطره‌هامو می‌ذارم...

اینجوری با تو یکی می‌شم، عزیز
تو بمون، تـو چشم خاطره بریز...

لینکهای مرتبط:





گزارشی تکاندهنده ازگورهای جمعي شهیدان قتل عام 67 - در گورستان آقاسيدمرتضي در شهر لاهيجان



جوانان مشهد از یک گور جمعی مربوط به قتل‌عامهای سال ۶۷ در منطقه حفاظت‌شده باغ ملک آباد مشهد که متعلق به خامنه‌ای است، خبر دادند.


این باغ ٫ دارای چندین کاخ متعلق به خامنه‌ای است. در این منطقه یک گور جمعی قتل‌عام شدگان تابستان۶۷ وجود دارد که به‌دلیل وجود حفاظت شدید در این منطقه٫تا کنون کسی موفق به تهیه گزارش از این محل نشده است.

لازم به ذکر است در تابستان ۶۷ پس از قتل‌عام زندانیان سیاسی ٫ عاملان جنایت به سرعت سعی در پنهان کردن و خاکسپاری اجساد کردند.
 بنا‌ به گزارشاتی که بعدها منتشر شد و آثار به‌جا مانده از این خاکسپاریهای عجولانه بعضی از محلهای گورهای جمعی فاش شد.







https://plus.google.com/u/0/116832277345808362714
کانال یوتیوپ وبلاگ ایران مریم 
https://www.youtube.com/channel/UCac1Nae4svHhE8M2LAqihcA

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر