۱۳۹۶ مرداد ۲۱, شنبه

ایران- قتل عام۶۷ و یادی ازمجاهد قهرمان زهرا بیژن یار مادری که در زیر شکنجه طفل بدنیا نیامده اش را از دست داد و هرگز تسلیم دشمن نشد

مجاهد قهرمان زهرا بیژن یار که در قتل عام ۶۷ سر بدار شد
از تکاندهنده ترین جنایتهای قتل عام اعدام زنان باردار بود
در این میان اما زهرای قهرمان مادری است که در زیر شکنجه جنین بدنیا نیامده اش را از دست داد حق او ابا نكردند. زهرای قهرمان در زير شكنجه طفل به دنيا نيامده خود را از دست داد، اما هیچگاه در برابر دژخيمان تسليم نشد.

مجاهد شهيد زهرا بيژن ياردر سال 1339 متولد شد. او مبارزات خود را از زمان شاه آغاز كرد و در همان زمان بود كه به جرگه هواداران سازمان پيوست. زهرا پس از پيروزي انقلاب، در روابط درونی مجاهدين عهده دار مسئوليتهای سنگين و حساسی بود.
در تابستان سال شصت و در موج سرکوبهای سراسری در تهران، به جرم هواداری از مجاهدین خلق دستگیر شده بود. او با ۲۴ سال سن در هنگام دستگیری چهار ماهه باردار بود و از همان ابتدا در اوین به زیر بازجویی و شکنجه کشیده شد. علاوه بر شناخته شدگی خودش، بازجویان بیرحم باند لاجوردی برای یافتن ردّی از همسر و برادرش که زندگی مخفی در پیش گرفته بودند، فشار مضاعفی را بر او وارد میکردند.زهرا با مقاومتی بیان نشدنی، دوران سخت شکنجه و بازجویی را سرفرازانه پشت سرگذاشت با بدنی مجروح و آسیب دیده، و از دست دادن
سال ۶۱ که با او در بند تنبیهی هشت قزل حصار همبند بودم شخصیت جا افتاده، مهربان، متواضع و بسیار باگذشت او را بیشتر دریافتم. در یکی از روزهای ملاقات مادرش با تلاش و پیگیری خاصی لباسی را بدست او رساند که در واقع هدیه ایی بود از طرف همسر محبوب زهرا که عضو با سابقه مجاهدین و مخفی بود. در ملاقات بعدی که خانواده اش سراغ آن لباس را از او میگیرند متوجه میشوند که زهرا آن لباس سفارشی همسرش را به یکی از همبندانش داده که مدتها بود ملاقات نداشته و بقول خودش بیشتر از او احتیاج به لباس نو داشته است.
در یکی از روزهای ملاقات وقتی خانواده زهرا متوجه آثار ضرب و شتم و کبودی چهره او میشوند و بی تابی میکنند، او با لبخند و آرامش به آنها میگوید چرا اینقدر ناراحت هستید؟ شاد باشید، زندگی زیباست! یکی از بستگان نزدیک زهرا از احساس و حالت او در آن روز ملاقات این چنین نقل میکند که هرچند جسم و تن آنها در زندان و دربند و زیر ضرب قرار داشت ولی انگار که روح و روان او و دوستانش فراتر از آن دیوارها و فشارها، در جای دیگری آزاد و در پرواز بود...
در شروع قتل عام در مرداد ۶۷وقتی او را در مقابل این انتخاب قرار دادند که یا به همبندانش خیانت کند و یا به سمت طناب دار برود، او در دادگاه سوم خود در مقابل کمیسیون مرگ ایستاد و با صلابت گفت:شرفم را نمی فروشم!
مسئولین امنیتی و کارگزاران قتل عام در اوین برای خُرد کردن روحیه او در آن شرایط زیر اعدام، خبر کشته شدن همسر دلاورش مجاهد شهيد محمدباقر بيگدلي  در عملیات «فروغ جاویدان» را به او میدهند ولی اتفاقآ او با انگیزه بالاتری به کاروان جاودانه فروغها می پیوندد
از زهرا بیژن یار، آن زن آزاده و زندانی زجرکشیده، چند یادگاری و نامه برجا مانده که از زندان برای خانواده و یا همسر رزمنده اش فرستاده بود. نامه هایی سرشار از عشق به زندگی و زیبایی هایش، با شناختی عمیق نسبت به جهان هستی و رسالت عظیم و تاریخی انسانهای آزادیخواه در این دنیای لایتناهی، و همینطور مفاهیم پاک اعتقادی و ایدئولوژیکی...
 « ... زندگی را زمانی از ما خواهند گرفت که ما دین و قلب خودمان را به ظالمان بفروشیم و این رمز مقاومت و ایثار همهٌ مسلمانان در گوشه و کنار این جهان می‌باشد. برایم از خداوند بخواه که به من یقین و باوری دهد که هیچ خواست خودم را به خواست او برنگزینم... »

مجاهد شهید زهرا بیژن یار


نگاه کن چه فروتنانه بر خاک می گسترد
آن که نهال نازک دستان اش
از عشق خداست
  
عکس هائی از یادگاریهائي از او در موزه مقاومت 
یادگاری از زندان مجاهد شهید زهرا بیژٰن یار



مجاهد قهرمان «امیر بیژن یار برادر زهرا در درگیریهای ۱۰مرداد سال۶۱ به شهادت رسید از زندگی نامه این مجاهد قهرمان هیچ اطلاعاتی در دست نیست

همسر قهرمان او از فرمانده هان در عملیات «فروغ جاویدان مجاهد شهيد محمدباقر بيگدلي که در فروغ جاودان به شهادت رسید در زیر عکسی از زندگینامه او در کتاب شهدای فروغ جاودان را ملاحظه می کنید
جاهد شهيد محمدباقر بيگدلي که در فروغ جاودان به شهادت رسید



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر